این علوم به صورت وارداتی از طریق ترجمه متون غربی به کشور ورود یافته است. و از آنجا که واردکنندگان آنها از علوم و اندیشههای اسلامی بیبهره یا کم بهره بودهاند آنچه را در متون غربی بوده کاملاً پذیرفتهاند و به شکل های مختلف وارد کشور کردهاند. بدیهی است که نتیجه این علوم، بیاعتقادی یا سستی در باورهای دینی می شود. زیرا اساساً بر مبانی مادیگرایی و تجربهگرایی پوزیتویستی استوار میباشند.
رهبر معظم انقلاب در موارد متعددی به این وضعیت ناگوار اشاره میفرمایند: «بسیاری از مباحث علوم انسانی، مبتنی بر فلسفه هایی هستند که مبنای آن مادی گری است، مبنای آن حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، آنچه را که غربیها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بیاعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزشهای خودمان را در قالبهای درسی به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست؛ دیدار با جمعی از اساتید دانشگاه ها، 8/6/88.»
سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه در گفتگو با حجتالاسلام بهروز محمدی از محققین و پژوهشگران حوزه ، به چگونگی اسلامی کردن علوم انسانی و نقش حوزه در ایجاد این تحول پرداخته است.
* ضمن تشکر از شما ، لطفا در ابتدا بیان کنید که علوم انسانی شامل چه علومی است و چه گسترهای دارد؟
- باید بگویم که علوم انسانی گستره فراوانی دارد و به اشکال مختلف در علومی چون سیاست؛ اقتصاد، فلسفه و غیره خودنمایی میکند. با دقت در این مطلب، حقیقت آن را درخواهیم یافت و شاید پیامدهای منفی این قضیه را زمانی دریابیم که بدانیم چه باید کرد و چه افقی را باید فراروی اندیشمندان قرارداد.
* آیا اقدامی در زمینه اسلامی کردن علوم انسانی رایج که نوعاً ترجمان تفکرات غرب است، صورت گرفته است؟
- متأسفانه پاسخم به سوال شما منفی است؛ حتی گاه همایشهایی با محوریت نقد اندیشمندان غربی برگزار میشود ولی متأسفانه باز اکثر این اندیشهها ترجمان آثار غربی بوده و نقد جدی دیده نمیشود. و به اعتبار اینکه تولید علم است، اندیشه های غربی را بدون هیچ نقد جدی، در جامعه ما گسترش میدهند.
* دانشگاههای ما در چه جایگاهی نسبت به این علوم قرار دارند؟
- علوم انسانی که در دانشگاههای ما محل توجه و تدریس قرار می گیرد، صرفاً در جهت گسترش آراء اندیشمندان غربی است و این سیاست غلطی است که نیاز به اصلاح دارد. در این باب می توانیم علوم مختلفی چون سیاست و فلسفه و ... را مشاهده کنیم.
در ابتدا یکی از آفات این رویکرد به حاشیه رفتن اندیشه های اسلامی بود. به عنوان مثال وقتی میگوییم "سیاست" ؛ اینگونه تصور میشود که در اندیشه اسلامی چیزی به عنوان سیاست هرگز وجود ندارد؛ یا وقتی میگویند "فلسفه" ؛ گویا اندیشمندان اسلامی نمی توانند حرفی در این زمینه داشته باشند. این مسئله یکی از پیامدهای جدی ترجمان آثار غربی به شکل گسترده و بدون نقد است که دانشگاههای ما با آن مواجه بوده و هستند.
- در زمینه " بومی کردن علوم غربی" یا " اسلامی کردن" این علوم چه فعالیتهایی صورت گرفته؟
- یکی از مشکلات موجود در این مسیر پروژه ای بوده که تعدادی از اندیشمندان ما به نام اسلامی کردن یا به عبارتی "بومی کردن علوم غربی" راهاندازی کردند. تفکر آنها به این صورت بود که ممکن است عدهای بگویند سیاست و فلسفه غربی در جامعه دینی ما مخاطب ندارد و ما باید اینها را اسلامی کنیم.
برخی از آنها برای تحقق این امر، فکر کردند که اگر یک قید "اسلامی" به این علوم اضافه کنند مسئله حل خواهد شد و براین اساس نوشتند : "سیاست اسلامی" یا "فلسفه سیاست اسلامی"، "اسلامی کردن سیاست". اما کار قابلتوجهی در این زمینه صورت نگرفته است.
پس بهترین راهکار برای اسلامی سازی علوم انسانی چیست؟
- همانگونه که مقام معظم رهبری هم تأکید داشتند بهترین راهکار برای اسلامی سازی علوم انسانی، مشاهده مسائل اندیشه غربی است. به عنوان مثال باید ببینیم سیاست دارای چه مؤلفههایی است و یا فلسفه اخلاق در مغرب زمین چه مسائلی دارد؟ و پاسخ این مسائل را در گزارههای اسلامی بیابیم.
یک سری مسائلی همچون: "آیا گزارههای اخلاقی اخباری هستند یا انشایی؟" یا "آیا بایدها را میتوان از هست ها استنتاج کرد" را غربیها مطرح کرده و در قالب علمی به نام "فلسفه اخلاق" شکل دادند. ما میتوانیم این مسائل را در اندیشههای اسلامی خودمان پیدا کنیم و پاسخ در خوری به اینگونه مسائل دهیم.
* منظور شما از اندیشه اسلامی چیست آیا منظور شما منابع دینی، آیات و احادیث است؟
- منظورم از اندیشه اسلامی صرفاً آیات و احادیث نیست؛ بلکه فقه، علم اصول، کلام و فلسفه هم در این دسته علوم قرار دارد. اگر فلسفه اسلامی را از جهت محتوا با فلسفههای غربی مقایسه نماییم غنی بودن آن را درخواهیم یافت.
در مسیر اسلامی کردن علوم غربی، اگر منظورمان از علوم انسانی، علوم غربی باشد، در ابتدا باید مسائل لاینحل علوم غربی را مشاهده کرده و آنها را نقد و بررسی کنیم و سپس با توجه به علوم انسانی اسلامی به پاسخگویی آنها بپردازیم و تولید علم نماییم. یعنی علمی که دانشمندان غربی در چارچوبی تدوین کردهاند، ما همان را بر اساس اندیشه اسلامی ترسیم نماییم.
مثلاً در حوزه فلسفه اخلاق، ما فلسفه اخلاقی غربی را داریم اما باید آن را در تفکر اسلامی ترسیم کنیم. هر چند عبارت "فلسفه اخلاق اسلامی" را چندان عبارت درستی نمیدانم، اما باید بگوییم که تفکر اسلامی در موضوع "فلسفه اخلاق" مسائلی را که فلاسفه غرب نتوانستهاند پاسخگو باشند، جواب داده است.
نهایتا اینکه برای خدمت به علوم انسانی اسلامی باید به مباحثی بپردازیم که جامعه امروزی ما پذیرای آن میباشد و برایش کاربردی تر است.
* یک علم صرفنظر از غربی و شرقی بودنش باید از چه مؤلفههایی تشکیل شود تا به آنها "علم اسلامی" بگوییم؟
- ما اگر میخواهیم به عنوان مثال "علم سیاست اسلامی" داشت باشیم بایستی از ابتدای کار، پایههای آن علم را بر اساس قرآن و سنت و آموزههای وحیانی و اندیشههای اسلامی مان که شامل علومی چون کلام، فلسفه، منطق، فقه و اصول اسلامی و غیره است بنا نهیم.
غربیها میگویند فلسفه، مادر علوم است؛ و بر همین اساس سیاست را مبتنی بر فلسفه قرارداده اند. ما هم اگر میخواهیم سیاست اسلامی را ترسیم کنیم پایهها و شاکلههای اساسی آن را باید از علوم اسلامی بگیریم.
* حوزه در تکامل و تعالی تمدن اسلامی از چه اصولی بهره می جوید؟
- در راه اسلامی کردن علوم انسانی، مهمترین رسالت بر عهده حوزه است و نهاد دیگری غیر از حوزه نمیتواند این بار را به منزل برساند. زیرا کسی میتواند این کار را انجام دهد که در قدم اول اسلامشناس باشد. طلبهای که سطوح بالای حوزوی را طی کرده است در حقیقت دکترای اسلامشناسی دارد و می تواند با مطالعه علوم انسانی غربی به پیامدهای منفی آن پی ببرد.
تا شخصی به شکل دقیق با علوم اسلامی آشنا نباشد نمیتواند در مورد علوم انسانی اسلامی صاحبنظر باشد. و همچنین کسی که از اسلام اطلاع دقیق ندارد نمیتواند از علوم اسلامی صحبت کند وگرنه دچار اشتباه یا انحراف خواهد شد. این انحراف ممکن است در قالب پاسخهایی که به اندیشههای غربی می دهد، بروز نماید. و یا این انحراف فکری به جامعه سرایت یابد و بحرانهایی را ایجاد نماید. لذا رسالت اصلی در اسلامی کردن علوم انسانی بر عهده حوزه است.
* حوزه و دانشگاههای ما در زمینه اسلامی کردن علوم انسانی چه مقدار عقب هستند؟
- ما فعلاً مسیر زیادی پیش رو داریم. الحمدالله سفر اول مقام معظم رهبری قم در تخصصی کردن رشتههای مختلف تأثیرگذار بود و طلاب در رشتههای مختلف علمی حوزوی و غیره متخصص شدهاند و همراه با تحصیل در علوم اسلامی در فلسفه غرب، اقتصاد، سیاست و سایر علوم صاحب تخصص اند.
ما در علوم انسانی، علم غربی صرف را لازم نداریم؛ ما به علمی نیازمندیم که یک سوی آن علم غربی و سوی دیگرش علم اسلامی باشد. ترجمه بیش از حدآثار غربیان در عرصه علوم انسانی بحرانی را به وجود آورده که این مسئله نه تنها تأثیر مثبتی در اندیشه ما نداشته است، بلکه بسیاری اوقات اذهان را غربی کرده و نسبت به داشته های خودمان نیز بیگانه شدهایم و حاصل آن از خود بیگانگی فکری شد.
من مخالف ترجمه آثار سودمند نیستیم ولی معتقدم که یک طلبه واقعی باید به اصل علوم احاطه داشته باشد. اگر طلبه مسلط به زبان انگلیسی باشد، منتظر ترجمه آثار نیست بلکه خودش آن آثار را ترجمه میکند و مورد نقد قرار میدهد.
حوزه هم در این زمینه خوب پیش میرود و با توجه به منویات مقام معظم رهبری گامهای مثبتی برداشته است، اما به نظر من هنوز مسیر طولانی پیش روی حوزه است.
* از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید متشکرم
- من هم از زحمات شما و همکارانتان سپاسگزارم.